قصه همینقدر مسخره است که وقتی من نگرانم بابت نظر دیگران و اصلا تو رو نمیبینم تو به من دلداری میدی که نظر دیگران هر چی که باشه مسئولیتش با تو نیست که ناراحتی.

همینقدر تلخ که در حالی که من از تنهایی خودم و کمرنگ بودن کس دیگری بی تاب و تلخم, تو از بی توجهی من شکسته و خسته ای

همینقدر که وقتی من به یه نفر دیگه بابت رفتارش تیکه میپرونم, تو برای به دست اوردن حتی ذره ای توجه حاضری از محبت کردن شروع کنی و به لج دراوردن و عصبانی کردن و اذیت کردن ختم کنی

قصه همین قدر تلخ و دردناکه وقتی چرخ دنده های سیستم سر جای خودشون نیستن

باور نکن که از بی توجهی به تو خوشحال یا بی خیالم.

من از خودم بابت این شرایط بیزار میشم گاهی.

ولی باور کن حق تو یه عشق کامله نه یه عشق زورکی و نصفه و ناپایدار

نه حق تو اینه و نه حق من


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها