خواننده و نوازنده ایرانی اومده بودن و رستوران ایرانی باز شده بود.

سفارت همه رو دعوت کرده بود

و باید بگم که بودن تو جمعی که باهاشون رودربایستی دارم از من خیلی انرژی میگیره.

من هنوزم همون دختر خجالتی ۲۰ سال پیشم زیر این جلد جدید


امشب یکی به من گفت تو داری خیلی راهو اشتباه میریمیدونم منظورش در مورد ازدواج بود

چند نفر هم تو این مدت بهم گفتن غدی و خشنی و لجبازی و

به منی که همیشه از سمت دوستای نزدیکم به زیادی سازگار بودن شناخته میشدم


دلم میخواد داد بزنم که همتون برید به درکهمتون با این فکرای احمقانه پشت این ظاهر تحصیل کرده

با اون نشست های هم اندیشی مک دونالدتون

با اون پدر مادرای تحصیل کرده ی فرهیخته تون

با اون قصه های عاشقانه پر از کم و زیادتون

با اون مردای مثلا تحصیل کرده محترمی که توی جمع میگن اره دیگه پسرا بعد دو جلسه میپیچونن خواستگاریو و دخترای دلبسته میمونن با دل شکسته.

با اون یکی که وسط جمع میگه آدم پول بگیره بره خواستگاری دخترا که توی رزومه شون بنویسن.

با اون یکی که ادعا میکنه شکست عشقی مال دختراست نه مال پسرا.پسر اگه عاشق بشه جای شکست خوردن به هر زوری شده میگیره دختره رو و مگه دختره میتونه نه بگه تا آخر.

با اون یکی که با خشم میگه این دخترای درس خون فکر میکنن خیلی خاصن که بله نمیگن اما برنمیگرده به نچسب بودن خودش نگاه کنهمگه زوره اصلا.اگه بله نگه حتما اون مقصره که قدر این همه خوبی تو رو ندونسته؟ اصلا وقتی نه گفت هیچ به خودت زحمت دادی ازش بپرسی که چرا نه گفت تا این همه پر از کینه نمونی؟

با این طرز حرف زدن سخیفتون پشت ظاهر تحصیل کرده تون


خدایامن.من بغل نرم و گرمتو میخوام

که جای نقد کردنم و تقصیر رو گردنم انداختن کمکم کنی با مهربونی.

که دستمو بگیری و منو ببری تا دور دستا

من چشم به راهم

من خیلی چشم به راهم

من کوله مو دارم میبندم که بیای دنبالم




مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها