به تو گفتم: گنجشک ِ کوچک ِ من باش
 تا در بهار ِ تو من درختی پُرشکوفه شوم.»
 و برف آب شدشکوفه رقصید.آفتاب درآمد.
 من به خوبی‌ها نگاه کردم و عوض شدم.
 من به خوبی‌ها نگاه کردم.
 چرا که تو خوبی و این همه اقرارهاست، بزرگ‌ترین ِ اقرارهاست.
 من به اقرارهای‌ام نگاه کردم.
 سال ِ بد رفت و من زنده شدم.
 تو لب‌خند زدی و من برخاستم.

 دل‌ام می‌خواهد خوب باشم.
 دل‌ام می‌خواهد تو باشم و برای ِ همین راست می‌گویم.

 نگاه کن:
 "با من بمان!"


― احمد شاملو, هوای تازه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها