۱. شهر داره پر میشه از جونور های هالووینی.از مترسک و اسکلت و کدو تنبلای بزرگگگ

۲. سه روز تعطیله.نصف روز برم خرید.موزهپارک.انشالله.

۳. انتظار گاهی کشنده نیست اما ازار دهنده است.امروز زخمش بی درده اما فردای دور دردناکه و چرکی

۴. صدای این خواننده جدید که اسمش هنگامه برچی هست رو میشنوم و یه جایی انتهای قلبم میلرزه

۵. موهامو شاخه شاخه میکنم و میریزم توی سطل اشغالی که کنارمه.و چه قدر این کار لذت بخشه

۶. بعد از مدت ها IP کسایی که میان وبلاگمو میخونن رو نگاه میکنمهمه امریکان که احتمالا اثر یا سایتای لود کننده وبلاگه.این وسط چند تا اروپا و چند تا شهر ایران و هنگ کنگ و یه پراکسی عمومی ناشناخته

خیلی سخته فهمیدن اینکه نباید یه سری قول ها رو بدی چون مثل روز روشنه که پاشون واستادن کار سختیه؟ دلم بسوزه یا حالم به هم بخوره ازین همه گیجی و خود نشناسی

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها