دیروز عصر با دوست ایرانی به سمت جشن عید غدیر ایرانیها حرکت کردیم.

خانه های پایین نیوجرسی عین همان خانه های فیلم هالیوودی قشنگ ها هستن.بزرگ.با سقف شیروانی و حیاط داربا فاصله از خانه های اطرافاصلا یکی از نکات خانه اجاره کردن این هست که میخواید خونه تون چسبیده باشه یا جدا از خونه های اطراف.همون خونه هایی که گاهی دم غروب گوزن و اهوها میان تو حیاطشون.

رسیدیم به مهمانی خانواده ای جوان و مذهبی و قاعدتا تلاشمند که شغل و زندگی این چنینی داشتند.

حس مهمانی های مذهبی های پولدار شبیه هم است انگار.

درست حس حسینیه حاج. تهران را داشت که با سرویس دانشگاه میرفتیم خانه اعیانی شمال تهران که در ایام مذهبی وقف امام حسین میشد کاملا.حتی بعد از مرحوم شدن حاج اقا و حاج خانوم کماکان به درخواست مردم و علاقه وارثین مراسم ها ادامه داشت.حاج اقا از تاجرها و بازاریون قدیمی تهران بود انگار.ادمهای شیک و پولدرا و زیبا پیچیده در لباسها و چادرهای براق و شیک و گران قیمت جمع میشدند دور هم.دیشب در خانه ای بزرگ بودیم که میشد توی هالش مهد کودک راه انداخت.باقیش بماند.

ایرانی هایی که دیدم ادمهای معمولی بودندداشتند از شلوغ بودن کانادا و پر از ایرانی بودنش حرف میزدند و سایر موارد

حالا که فاز اشنایی با دانشگاه و جمع انجام شد میرویم سراغ فاز بعدی.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها