نشسته بودیم کنار هم.

از سر شوخی وقتی داشتن سر به سرم میذاشتن و اذیت میکردن گفتم خدایا به من سعه ی صدر بده اینا رو تحمل کنم.

خندید و زیر لب گفت سعه ی صدر.چه قدر هم که شما سعه صدر دارید و بهتون میاد

چیزی نگفتم.

بازم حرف زدیم و خندیدیم.

بحث سر این بود که آدما تا کی از هم دلگیر میشن و کی بی خیال میشن.

من گفتم دلگیر شدن خودش یه نشونه قبول داشتن طرف مقابله.وگرنه اگر قبولش نداشته باشی میره تو رده ی out of order and out of question.

باز زیر لب گفت خلاف همه حرفات که قبول ندارم استثنائا این یکی درسته!

دیگه نتونستم تحمل کنم.

دیگه یادم نمیاد چند تا حرف دیگه این وسط گفت.

اشک تو چشمام جمع شده بود.

برای اینکه از دلم در بیاره گفت اما با این حال من هیچ وقت از دست شما ناراحت نمیشم.قول میدم

ساکت بودم.

from now on, all about your mindset and thoughts and opinions and actions.is out of order, out of question.



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها